به گزارش مشرق، تهران امروز نوشت: يک منبع آگاه درباره اجراي اين حکم گفت: اين حکم در وهله اول توسط خود آمنه و در صورت امتناع وي توسط متخصصان انجام ميشود و دقت کافي ميشود تا ضايعاتي بيشتر از آنچه به قرباني وارد شده نصيب متهم حادثه نشود.
پيشبيني ميشود اين اقدام که به علت برخورد شديد با پديده شوم اسيدپاشي و رواج آن در سالهاي اخير صورت ميگيرد موج شديدي از مخالفتها و موافقتها را در پي داشته باشد.
نظر مخالفان و موافقان
موافقان اين حکم که به قصاص چشم در برابر چشم معروف شده است معتقدند: بايد با مجازات در خور جرم موافق باشم. شايد اگر ما هم مجازاتهاي سنگين تري براي مجرمان داشتيم، ميزان جنايت پايين ميآمد و تا اين حد با رواج اين خشونت غير قابل جبران مواجه نبوديم.
اصليترين موافق اين حکم احتمالا خود خانم بهرامي است. وي در پاسخ به اينکه آيا فکر ميکند خودش کمتر از مجيد سنگدل است، گفت: متهم را بيهوش ميکنند و بنابراين درد نميکشد. صورتش هم از فرم نميافتد چراکه تنها چند قطره اسيد در چشمانش ريخته خواهد شد.
يکي از خانمهاي موافق اين طرح به تهران امروز ميگويد: « فکر ميکنم او بايد به روي آن مرد اسيد بپاشد. اين زن که ظاهرا پيش از اسيد پاشي زيبا بوده، حالا تمام صورتش به هم ريخته است. آن مرد بيمار علاوه بر کور شدن، بايد به زندان هم انداخته شود.»
خانمي ديگر ميگويد: هر کس که با ديگري چنين کاري کند، بايد با مجازاتي مشابه روبهرو شود. البته اين مجازات سبب درمان قرباني نميشود اما باعث ميگردد ديگران دست به چنين کاري نزنند.
مخالفان هم اعتقاد دارند اجراي اين حکم مانعي در وقوع مجدد جرم اسيد پاشي نخواهد داشت همچنان که درباره بسياري از جرايم اين اتفاق نيفتاده است.
آمنه چگونه قرباني شد؟
ساعت 30: 16 يکي از روزهاي اواسط آبانماه سال 83 اهالي خياباني دربزرگراه رسالت متوجه داد و فريادهاي دختري جوان شدند که با دنبال کردن موضوع دريافتند دختر جوان به نام «آمنه» از سوي فردي مورد اسيدپاشي قرار گرفته است.
با انتقال آمنه به بيمارستان، تلاش پزشکان براي درمان وي آغاز شد، اما زماني که بعد از انتقال به بيمارستانهاي رسالت و مطهري به بيمارستان لبافينژاد منتقل شد، پزشکان اعلام کردند که ديگر دير شده و چشم چپ آمنه کاملا از بين رفته است.
آمنه در شکايت خود به دادسراي جنايي تهران گفت: چند ماه قبل وقتي در دانشکده برق مشغول تحصيل بودم متوجه شدم که يکي از دانشجويان به اسم مجيد به من علاقهمند شده است. چند بار مادرش با منزل ما تماس گرفت اما مادر من به دليل تفاوتهاي زياد سني، فرهنگي و خانوادگي ما پاسخ منفي داد که البته جواب خودم نيز منفي بود تا اينکه يکي از دوستانم پيشنهاد داد براي تمام کردن موضوع، يک بار رودررو پاسخ قطعي خود را به او بدهم. به همين دليل يک روز که بعد از ايجاد مزاحمتهاي فراوان و تماسهاي گاه و بيگاه به محل کارم آمد، به او گفتم که با فردي عقد کردهام و ديگر سراغ من را نگيرد.
مجيد در مقابل اين ادعاي من خواست که از همسرم طلاق بگيرم و اظهار کرد که در صورت عدم جدايي از همسرم مرا خواهد کشت. من تهديدهاي او را جدي گرفتم و همان روز به پليس اطلاع دادم اما پليس گفت تا زماني که جرمي واقع نشده نميتوان وارد عمل شد و فرد را بازداشت کرد. با گذشت دو روز از اين ماجرا عصر روز حادثه زماني که از محل کارم خارج شدم ناگهان فردي مثل سايه از پشت به من نزديک شد و بعد روبهرويم ايستاد.
سپس ظرفي سرخرنگ را جلو آورد و مايع به شدت سوزاننده داخل آن را روي صورتم پاشيد. اول تصور کردم که آب جوش است اما وقتي مرا به چند بيمارستان بردند، فهميدم اسيد بوده و همان ابتدا چشم چپم از بين رفت.
پزشکان اقدام به تخليه چشم چپم کردند و گفتند که چشم راستم نيز در شرف نابينايي است. به همين دليل پيشنهاد کردند که براي درمان به بارسلون بروم و آن زمان با هشت هزار يورو که بخشي از آن به صورت کمک از سوي دولت وقت به خانوادهام پرداخت شد، براي درمان به اسپانيا سفر کردم. در آنجا 17 بار مورد جراحي پلاستيک قرار گرفتم و چشم راستم نيز مورد درمان قرار گرفت اما پزشکان اعلام کردند که اثرات مخرب اسيد تا پنج سال باقي ميماند و به همين دليل يک شب وقتي در خانه بودم ناگهان متوجه شدم داخل حفره چشم راستم چيزي وجود ندارد و به اين ترتيب چشم ديگر خود را هم از دست دادم.
با صدور قرار مجرميت براي متهم، پرونده وي جهت محاکمه به دادگاه کيفري استان تهران ارجاع شد و قضات شعبه 71 دادگاه کيفري به رياست، روز 6 آذرماه سال 87 پس از اخذ اظهارات متهم و شاکي، حکم قصاص دو چشم به شيوه مورد درخواست شاکي يعني ريختن اسيد در چشم متهم و پرداخت ديه جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل ديه از سوي شاکي را صادر کردند.
اين پرونده پس از تاييد راي صادره از سوي دادگاه توسط ديوان عالي کشور، روز 21 اسفندماه 87 به واحد اجراي احکام دادسراي امور جنايي تهران ارجاع شد.
پس از بازگشت مجدد دختر جوان و ناکامي پزشکان در درمان وي، بار ديگر «آمنه» و خانوادهاش بر اجراي حکم قصاص تاکيد کردند و به اين ترتيب پرونده از سوي قاضي عصمتالله جابري داديار اجراي احکام دادسراي جنايي در آستانه ارسال نزد رئيس قوه قضائيه جهت استيذان و نهايتا اجراي حکم قرار گرفت.